شعر و متن کوتاه بسیار زیبا:♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥خدایا"آلودگی" آدمها از حد گذشته...دنیا را چند روز تعطیل نمی کنی؟**************************بیچاره مترسک سرتاسر سالاز مزرعه محافظت می کردولی با آغاز فصل سرماتنش هیزم کشاورز شدآری،پاداش وفاداری جز این نیست******************************یک نفر امد قرارم را گرفت برگ و بار و شاخسارم را گرفت چهار فصل من بهار بود ، حیفباد پائیزی بهارم را گرفت اعتباری داشتم در پیش عشقبا نگاهی ، اعتبارم را گرفت عشق یا چیزی شبیه عشق بود آمد و دار و ندارم را گرفت . . . ******************************من که گفتم این بهار افسردنی استمن که گفتم این پرستو مردنی است من که گفتم ای دل بی بند و بارعشق یعنی رنج ، یعنی انتظار آه عجب کاری به دستم داد دلهم شکست و هم شکستم داد دل . . .******************************ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .******************************عشقی که تنها با یک نگاه آغاز میشود ، با شناخت سست و سست تر میشود ولی عشقی که با شناخت آغاز میشود با هر نگاهی عمیق و عمیق تر میشود . . . ******************************نمیدانم فرهاد ازچه چیز مینالیداوکه تمام زندگیش شیرین بود!*****************************ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺒﻮﺩﻡ … ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﮑﺴﺖ !*****************************هر که درکش بیش دردش بیشتر *****************************یادت برایم همانند قصه ی سیگار پیرمردیستکه سال هاست میگویدنخ اخر است*****************************یادش بخیر کودکی!قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت میشد******************************غمگینممثل عکسی در اعلامیه ی ترحیمکه خنده اش همه را می گریاند******************************سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکندبی تعارف این دلم خیلی هوایت میکندقلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوتغرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند******************************آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل می کردچه رنجی می کشد او وقتی هوا ابریست******************************آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارنداما نه وقتی که در کنارشان هستی نهآنجا که در میان خاک خوابیدسنگ را تمام می گذارند و می روند******************************سنگ،کاغذ،قیچی بازی میکردیم باهممن سنگ آوردم کاغذ آورد مچالم کرد!کاغذ آوردم او قیچی آورد بریدم!قیچی آوردم سنگ آورد منو شکست!و اینگونه مرا له کرد برید و شکست!در تمام بازی،نگاه من به او بود که چطور برای خرد کردنم تلاش میکندباشه عزیزم تو بردی…******************************زندگی پانتومیم استاگر حرف دلت را بر زبان آوری باخته ای******************************آواز تیشه امشب از بیستون نیامدشاید به خواب شیر ین فرهاد رفته باشد******************************ساده لباس بپوش ساده راه برواما در برخورد با دیگران ساده نباشزیرا سادگی ات را نشانه میگیرندبرای در هم شکستن غرورت …******************************من در اجتماعی زندگی می کنم کهاحساس می کنم در آن دویدنسهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن حق کسانی است که نمی دوند. ******************************ترجیح میدهم با کفشهایمدر خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد نماز بخوانم و به فکر کفشهایم باشم! ******************************کمی گیجم کمی منگم عجیب استپریده بی جهت رنگم عجیب استتو را دیدم همین یک ساعت پیشبرایت باز دلتنگم عجیب است!******************************او رفت و انتظارش باقیستپشت قدمش عبور اشکم جاریستایکاش بداند ک پس از او عمریدر خلوت من همیشه جایش خالیست******************************میروم شاید فراموشت کنمبا فراموشی هم اغوشت کنممیروم از رفتن من شاد باشاز عذاب دیدنم ازاد باشگرچ تو تنهاتر از من میشویارزو دارم شبی عاشق شویارزو دارم بفهمی درد راحاصل برخوردهای سرد راارزو دارم خدا شادت کندبعد شادی تشنه ی نامم کندارزو دارم شبی سردت کندبعد ان شب همدم دردت کندتا بفهمی با دلم بد کرده ایبا وجود احتیاج دست مرا رد کرده ای...******************************خدایا صبرم با دردم نمیخواندصبری ک دادی تمام شداما دردم باقیست...******************************چه بگویم که ضربه آخر را خدایم زدآن زمان که برای رفتنتاستخاره کردی و خوب آمد...******************************میرود و من پشت سرش آب نمیریزموقتی هوای رفتن دارددریا را هم به پایش بریزیبر نمیگردد...*******************************تو مرا یاد کنی یا نکنیباورت گر بشود گر نشودحرفی نیست...امانفسم میگیرددر هوایی که نفس های تو نیست******************************ساده بودم ....که تورا ساده تجسم کردم بعد لبخند تو با گریه تبسم کردماشنا با همه ی پنجره های شهرمچون تورا پشت همین پنجره ها گم کردم....****************************به سراغ من اگر می اییدگر اسوده بیا...چند وقتیست که فولاد شده چینی نازک تنهایی من....********************************تو مپندار که از یاد تو را خواهم برد....من بدون تو به یک پلک زدن خواهم مرد******************************کنار اشنایی تو اشیانه می کنمفضای اشیانه را پر از ترانه میکنمکسی سوال می کند برای چه زنده ای؟و من برای زندگی تو را بهانه می کنم.*******************************ز غم کسی هلاکم که زمن خبر نداردعجب از محبت من که در او اثر ندارددروغ است میگویند دل به دل راه دارددل من ز غصه خون و دل او خبر ندارد*******************************چشم تو پنجره ی مرموزیستکاش میدانستم پشت این پنجره کیست؟کاش میدانستمچه کسی در تو اقامت دارد؟کاش اتش بودی و میسوزاندیعلف هرزه ی تردیدم را...*******************************هر جا که دلی هست ز غم فرسوده استکس نیست که از رنج جهان آسوده استگر بلبل محنت زده عاشق بوده استباری دل غنچه از چه خون آلوده است؟!******************************چو گل های شقایق داغدارمبیا پروانه شو بنشین کنارمبزن مرهم به زخم قلبم ای دوستکه خنجر خورده ی این روزگارم********************************امشب به قصه دل من گوش میکنیفردا مرا چو قصه فراموش میکنی....******************************اگر کسی مرا خواستبگویید رفته باران ها را تماشا کنداگر اصرار کردبگویید برای دیدن طوفانها رفته استو اگر باز هم سماجت کردبگویید رفته استتا دیگر باز نگردد******************************لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام، مستم باز می لرزد، دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم ******************************دیگران را هم غمی هست به دل غم من لیک غمی غمناک است******************************جهان پر درد میبینم دوا کو؟دل خوبان عالم را وفا کو؟******************************خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدارحال که بزرگ شده ام وکسی را دوست می دارممی گویند:فراموشش کن******************************خدایا به من زیستنی عطا کنکه در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ایکه برای زیستن گذشته استحسرت نخورمو مردنی عطا کنکه بر بیهودگی اش سوگوار نباشم*****************************پروردگارا به من تو فیق عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداندعنایت فرما*****************************وقتی که دیگر نبودمن به بودنش نیازمند شدموقتی که دیگر رفتمن به انتظار آمدنش نشستموقتی که دیگر نمی توانستمرا دوست بداردمن او را دوست داشتموقتی که او تمام کردمن شروع کردموقتی که او تمام شدمن آغاز کردمچه سخت است تنها متولد شدنمثل تنها زندگی کردن استمثل تنها مردن***************************دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ،تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داریو او هم تو را دوست دارد …به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند …و این رنج است...******************************سرمایه های هر دلیحرف هایی است که برای نگفتن دارد*****************************خدایا ! به هرکه دوست میداری بیاموز که : عشق از زندگی کردن بهتر استو به هر که دوست تر میداری بچشان که : دوست داشتن از عشق برتر*****************************تو را من یاد میدارمهمه هنگامنه چون نیما که میگوید شباهنگام*****************************گر تو باشی می توان صد سال بی جان زیستنبی تو گر صد جان بود یک لحظه نتوان زیستن *****************************زندگی خالی نیستمهربانی هستسیب هستایمان هستاز چه دلتنگ شدی دلخوشی ها کم نیستتا شقایق هست زندگی باید کرد!!!*****************************"به سراغ من اگر می اییدنرم و اهسته بیاییدمبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من"****************************به خانه منای مهرباناگر امدیچراغ بیاور و یک دریچهتا از ان به ازدحام کوچه خوشبختی بنگرم...****************************هرکه شد محرم دل در حرم یار بماندانکه این کار ندانست در انکار بمانداز صدای سخن عشق ندیدم خوشتریادگاری که در این گنبد دوار بماند*****************************زندگی حس غریبیست که یک مرغ مهاجر دارد******************************چه خوب یادم هست...جمله ای که به ییلاق ذهن وارد شدوسیع باش و تنها و سربه زیر و سخت ****************************بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرددعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم---****************************رفته است و مهرش از دلم نمیرودای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟!****************************در مسیر نگاهت گلهای وحشی جان میگیرندنگاهت را از من نگیرتاب دیدن مرگ گلها را ندارم*****************************دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانماز چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم**************************بی وفا رسم وفا از غم نیاموزی چرا؟غم که با بیگانگی هرشب به ما سرمیزند***************************ای راحت جان یار وفادار که بودی؟ما دل به تو دادیم تو دلدار که بودی؟**************************نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایمدیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟****************************رفتی و نمیشوی فراموشمی ایی و می روم من از هوش*****************************در رفتن جان از بدن گویند هرنوعی سخنمن خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود*****************************در حسرت دیدار تو اواره ترینمهر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست....***************************پرواز هیچ پرنده ای را حسرت نمیبرموقتی قفسم چشمهای تو باشد*****************************در دیاری که در ان نیست کسی یار کسیایکاش که یارب نیفتد به کسی کار کسی***************************سوزی که درون دل ما میوزد این بارکولاک شبانستنسیم سحری نیست**************************پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنیست************************من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان که من این راز توان دیدن و گفتن نتوان**************************سپردم به تو دل ندانسته بودمکه تو بی وفا در جفا تا کجایی؟***************************اگرچه گفتی از من سردی ای دوستوگرچه با دلم بد کردی ای دوستغریبانه تو را چشم انتظارمیقین دارم که بر میگردی ای دوست*****************************در لحظه ها زندگی میکنیمو در لحظه ها میمیریمهر لحظه جاری را باید زیستو برای زیستن امیدی باید یافتو در لحظه های امروزامیدی چون عشق را خواهیم یافتتا فردایمان را با ان اغاز کنیمپس ایکاش امروز دیروز بود...****************************هرکجا محرم شدی دست از خیانت بردارای بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود*****************************سر به زانو میگذارم تا نبینم رفتنش رااه من در سینه بنشین تا نگیری دامنش را***************************من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهانکه من این راز توان دیدن و گفتن نتوان****************************سکوت سرشار از نا گفته هاست***************************سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست****************************کاش میشد سرنوشت رااز سر نوشت.***************************من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودمپیدا نمیشدی تو شاید که مرده بودم****************************بی تو هر لحظه ملالیست مراهر نفس زحمت سالیست مرا*****************************روزگاری مثل گل ما هم نگاری داشتیماین چنین خار نبودیم اعتباری داشتیمای که مارا در زمستان دیده ای با پشت خماین زمستان را نبین ماهم بهاری داشتیم****************************کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟غیبت نکرده ای که شوم طالب حضورپنهان نگشته ای که هویدا کنم تو رابا صد هزار جلوه برون امدی که منبا صد هزار دیده تماشا کنم تو را****************************چرا گرفته دلت؟؟مثل انکه تنهایی!!چقدر هم تنها....خیال میکنم دچار ان رگ پنهان رنگ ها هستیو دچار یعنی عاشقو فکر کن که چه تنهاستاگر ماهی کوچک دچارابی دریای بیکران شود****************************گاهی نفس به تیزی شمشیر میشوداز هرچه زندگیست دلم سیر میشودکاری ندارم کجایی چه میکنی؟بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود*****************************آنجا که تو هستیگذری نیست مرا میسوزدو این دل خبری نیست تورا میخواستم که به سوی تو پرواز کنماما......چه کنم بال و پری نیست مرا
سارا
جمعه 12 آذر 1395 ساعت 00:14